www.flickr.com

شب، سکوت، سینما

جمعه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۲

امروز رفتیم خانه ای روی آب .بهمن فرمان آرا. نمی دونم چی بگم . اگه کسی نسخه کاملش رو دیده تو رو خدا بگه جریان چی بود . تازه تو سینما هم که حسابی حالمون گرفته شد . یه خانواده نشسته بودن پشت ما و هی حرف می زدن اون هم بلند و فیلم رو تشریح می کردن و ...
آخرش من برگشتم گفتم میشه در گوشش صحبت کنید ؟ اون هم گفت الان که حرف نمی زنن ! ( آخه یه صحنه از فیلم بود که دیالوگ نداشت) حالا به غیر از احترام به حق دیگران و از این چیزا که تو این مملکت کیمیاست ، برخورد مردم با فیلم درست مثل تابلوی نقاشیه ! مثلا نقاشی رو باید توضیح بدی و بگی منظورت چی بوده . همه چی با ادبیات آمیخته است و تصویر ارزشی نداره . استادمون می گفت نقاشی خوراک چشمه و چشم باید باهاش راحت باشه .
راستی یکی از همکلاسی های لیسانسمون ، آیدین احمدی نژاد ، از نوازندگان موسیقی این فیلم بود . ( ویولن سل )


منتشر شده در وبلاگ قدیمی، 15 فروردین 1382
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.