www.flickr.com

آیا جواب "های" ، "هوی" است؟

دوشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۵


۱-منتظر تاکسی بودم. او هم. سرد بود،‌ می‌بارید. هیچ ماشینی پیدا نمی‌شد. شروع کردم بلند بلند غر زدن و شکایت از ترافیک و شهر و از این مزخرفات. گویا بلندفکر کردنم را زیادی جدی گرفته بود که پرسید: می‌آی امشبو با هم باشیم؟با کمال تعجب و در نهایت آرامش مشتم بر صورتش فرود آمد. بیچاره ناپدید شد و من راضی از کارم باز به دنبال تاکسی بودم.
۲- جالب‌ترین قسمت ماجرا آرامش من بود و واکنش خونسردانه‌ام. اگر فحشش داده بودم حتما عصبانی می‌شدم. اما این کار آرامم کرد. و قسمت بد ماجرا هم همین است. اینکه به همین راحتی می‌شود آدم کشت. اگر وسیله‌ی تیزی دستم بود،‌احتمالش کم نبود.
۳- چرا سوال را با خشونت پاسخ دادم؟ می‌گفتم نه و می‌رفتم پی کارم. حتما فکر کردم کنه می‌شود. اما این کار هم می‌توانست عواقب بدی داشته باشد و او هم خشونت من را با خشونتی شدیدتر جواب می‌داد. مستقل از اینکه واکنش آدم در این موارد چه باید باشد و مستقل از بحث‌های مزخرف مربوط به درخواست جنسگونه طرف، سوالم این است که آیا همیشه نباید کلمه را با کلمه پاسخ داد؟ آیا این نوع آزاداندیشی با عقلانیت در تضاد نیست؟ شاید در اینجا عقلانیت همان سودانگاری باشد.


منتشر شده در 25 دی 85
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.