www.flickr.com

پا در هوا

پنجشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۶

"البته سرنوشت تصویر دوپاره «شیرین عبادی» در واقع، سرنوشت تصویر همه زنان در جوامع استبدادی و پدرسالار است که هیچوقت یکپارچه و واقعی، بازنمایی نمی شوند و تنها پاره هایی از آنها به نمایش در می آید. در این میان مهم نیست که مثلا هر کدام از ما که در ایران زندگی می کنیم هر روز با چشم خود می بینیم که از میان همان زنان «بدحجابی» که در خیابان توسط ماموران مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، «صندوق صدقات» را با نذر و نیازهایشان لبریز می کنند، یا با چشمان حیرت زده مشاهده می کنیم زنانی را که از سوی بنیادگرایان وطنی، عوامل «دشمن» تلقی می شوند مسجد محل شان را در «مراسم اعتکاف» پر می کنند، و باز هم مهم نیست که زن استشهادی تفنگ به دست «وارداتی» (فلسطینی_لبنانی) هیچ ارادتی هم به بنیادگرایان ایرانی ندارد و به لحاظ مذهب نه شیعه که سنی است و سنی های هم کیش او را در ایران مورد خشونت قرار می دهند، بلکه مهم آن است که بازنمایی و در بوق کردن تصویر چنین زنی برای تقویت فضای جنگی و قطب بندی کنونی جهانی به کار می آید." ( از مقاله "جنجال آش نذری و فمینیست های خطاکار"- نوشین احمدی خراسانی - سایت مدرسه فمینیستی)
به این لیست اضافه کنید عزاداران عاشورا را با حجاب های نصفه نیمه و مشمول طرح امنیت اجتماعی. عکس های فراوانی دیده ایم از آنها با شرح و تفسیرهایی که منع می کردند زنان با چنان قیافه ای عزاداری کنند. برخی آن را ریاکاری خوانده اند و صداقت عزادار را زیر سوال برده اند و بعضی از قداست عاشورا و حسین حرف زده اند که شایسته و نیازمند چنین عزادارانی نیست. نمی دانم، اما زیاد دیده ام این آدم ها را که با صداقت تمام روزه می گیرند و در مراسم مذهبی شرکت می کنند.

7 نظرات:

ببين به نظر من اينها هيچکدوم باهم هيچ نتاقضی ندارند اگر آدم دنبال تناقض نباشه! بايد در اين مورد درست و حسابی خودم بنويسيم و يکمی اين بحث رو باز کنم اما اون جنجال آش من رو خيلی عصبانی کرد وقتی خيلی از دوستان "سکولار" ما که دين شان بی دينی است گير داده بودند که اينها باهم همخوانی ندارند و فمنيست که آش نذری بخورد و هم بزند فمنيست نيست!
اينکه شما می گويد بسيار حرف درستی است که تصويری که از زنان داده می شود در همه جای دنيا در مقابل يک تصوير "آرمانی" و "نرماتيو" است و نصف ديگرش که در زير زمين است را نشان نمی دهند!
خلاصه اگر درست مطلب ات را فهميده باشم، دمت گرم!

سرکار علیه
دعوتنامه شما دریافت شده و مورد امتنان است.
اجابت نکردنش، دست کم تا حالا، را بگذارید به حساب تنبلی و بی حوصلگی، نه خدای نکرده جسارت و بی اهمیتی.
احقر

ببخشيد من الان آمدم کامنت خودم را دوباره خواندم ديدم خيلی ضايع نوشته ام. منظور بنده از اينکه خودم درست و حسابی می نويسم اين نيست که کس ديگر درست و حسابی ننوشته است. منظور من اين است که يک بار بايد عين آدم بنشنينم اين مسائل مربوط به نرماليزه کردن زنان فمنيست و زنان فعال حقوق زن را در چهار چوب های پيشرفت و ترقی و مدرن بودن و شدن بررسی کنم!
مخلص شما

برای سیبیل: من هم منظورم همین بود که تناقضی ندارن باهم، اما همه فقط یه تیکه شو می بینن و بعد از طرف انتظار دارند کلا همون جوری باشه و همون جوری فکر و رفتار کنه که اونا دیدن برای اینکه منسجم باشه، در واقع اونها هستند که متناقض می بینن - نه اتفاقا زیاد هم ضایع نبود، تو بنویسی من به شدت استقبال می کنم. من بیشتر تو نوشته هام نکته ها رو می نویسم و اصولا هم شخصی هستند.

راستی این "دین شان بی دینی است" رو خوب اومدی، من به شدت موافقم که هر کدوم از این ضدیت ها با دین خودشون یه دین دیگه هستند.

برای بهمن: اختیار دارید حضرت آقا، شما حتی اگر اجابت نکنید هم بر سر بنده منت گذاشته اید.

خلاصه بهمن جان حالشو نداری بی خیال شو، طوری نیست.

راستش این یکی از بزرگترین مشکلات کشور ماست که تقریبا هیچ چیزی سرجاش نیست و از هر چیزی یک استفاده دیگه می‌کنیم. از اتومبیل و جردن به جای کلاب و دیسکو استفاده می‌کنیم، در اداره به کار دوممون رسیدگی می‌کنیم، خونه که می‌ریم کارهای اداره رو انجام می‌دهیم، از بی‌سوادها و آدم‌های کم لیاقت برای مدیریت استفاده می‌کنیم، از عزاداری امام حسین برای پیدا کردن دوست دختر و دوست پسر استفاده می‌کنیم و ۱۰۰ تا مثال دیگه. قضایای فمینیستی هم به همین صورت. در واقع به نظر می‌رسه همیشه به جای این که ریشه مشکلات رو بکنیم، سعی می‌کنیم یک راه حل فوری برای از بین بردن نتایج ظاهری مشکلات پیدا کنیم. این موضوع باعث به هم ریختن همه چیز شده.

برای شکاک: منظورت رو از "جای خود" نمی فهمم. من از مدیریت و ... حرف نمی زنم. مثالی هم که می زنم خودش مسئله است مثال نیست. حرف من این است که چرا دوست پنجاه ساله ی مادر من حق ندارد عزاداری کند یا نذر و نیاز کند، آن هم فقط به خاطر اینکه به قیافه اش نمی آید. ریا نمی کند، دنبال دوست پسر هم نیست. یا حضور دختری جوان را تنها با این تفسیر می توانیم قبول کنیم که حتما دنبال دوست پسر آمده است. فقط به این دلیل که در خط کشی های دو سوی طیف جا نمی گیرند. این آدم ها زیاد هستند، دیده نمی شوند. یا بهتر است بگویم دیده می شوند اما با تفسیرهای عجیب و غیرواقعی.

Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.