www.flickr.com

No Country for Old Men

پنجشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۷

این برادران کوئن در آن اتاق تاریک با ما چه کردند. (نقل قول از نیما به تقلید از فیلمِ ناصرالدین شاه آکتور سینما)
برای من واقعا یک "فیلمِ سینمایی" بود، عرض می کنم منظورم را. مهمترین دلیل اش این است که اگر در سینما نمی دیدم اش شاید اینقدر جذاب نمی نمود. فضای سینما و کیفیت صدا باعث می شود بیننده درگیر فیلم شود. دلیل دیگر لهجه ی مطلقا نفهمیدنی شان بود که مجبورت می کرد بیشتر به تصاویر توجه کنی و هی برای خودت تفسیر کنی منظورش از نشان دادن فلان صحنه چه بوده. حالا شانس آوردیم زیاد دیالوگ نداشت و همان یک ذره را هم دست به دامن زیرنویس هلندی شدیم! این آقای خاویر باردم هم ظاهرا دیوانه ی تازه کشف شده ای است. آن از نقش اش در عشق سالهای وبا و این هم کشت و کشتارش در خدمت اخوان کوئن.

10 نظرات:

من که فکر میکنم اگه تو سینما هم نمیدیدینش همین وضع بود واین خود فیلم بود که آدم رو درگیر میکرد.... من کلا خیلی اهل فیلم و .... نیستم ولی این فیلم رو دو بار دیدم ( البته فکر نکنین چون لهجه هاشونو نمیفهمیدم ها نخیر ) بگذریم که خیلی جاهاشو مجبور بودیم برگردیم عقب تا بفهمیم چی گفتن....ولی در کل لذت وافر بردیم

سلام
خوش به حالت که تونستی تو سیما ببینیش.
درست مگی لهجه شون اون جوری چون اصلا مهم نیست چی می گن. حتی اونایی هم که معلومه مهم نیست. فیلم محشره برا همین که به مرز مستند بودن میرسه. یه مستند محشر از یه داستان راز بقایی.
فیلم دیالوگ نداره و تنها اون خواب واره پلیسه تنها بخش مهمشه از بین دیالوگ ها.
برادرا عالین وقتی که به مرز بین واقعیت و خیال می رسن. آبستره اما نه به اون سبک های مبتذل فیلم سازان روشنفکر. فیلم کوئنی با تمام اون ابراز ارادت های خالصانش به سینما و صحنه های همیشه استفاده شده که اینبار برای پیشبرد داستان کوئن ها داره بکار می ره.
کوئن ها اینبار مستند گفتن اونم با یه شیوه روایت از نوع روایت های تازه مد شده فیلم crash.
بازم می گم خوش به حالت که اون صدا های باد و راه رفتن و درگیری رو تو سینما شنیدی.
مهدی
http://baddnam.blogfa.com/

من با علم به این که چه لعبت-تری تواند بود این فیلم در فضای سینما (فیلم برداری، صدا، n برابر شدن تعلیق، ...)، هِی حسرت می خوردم موقع دیدن اش، و حسد می بردم به درسینمابینندگان اش! (هوشنگ گلمکانی بود گمان ام که چند ماه پیش نوشته بود تنها راه حفظ سینما و سینماروی با رواج این تکنولوژی های جدید دی وی دی و اینترنت و اینا، این ه که خود سینمارفتن وجه ای داشته باشه -نقل به مضمون- به نظرم این فیلم مثال خوبی باشه برای این حرف -با این که تو سینما ندیدم!-)

راستی، زنگ تلفنِ قبل از کشتنِ کارسون ولز چه طور بود؟!... :)

برای تنهاترین: آخه از دوستی شنیده بودم، موقع دیدن فیلم(لبته نه در سینما) مدام منتظر بوده اتفاقی بیفته و کلا خوشش نیومده بود، فکر کردم شاید به خاطر این بوده که تو خونه دیده.

برای مهدی: این حرفی که راجع به رسیدن به مرز مستند زدی خیلی جالب بود.

برای اس دی آر اس دی : وقتی تلفن زنگ زد جای شما بسیار خالی بود :)

به نظر من که ضعیف ترین فیلم کوئن هاس...

البته اگر سینماش دالبی باشه که دیگه نور علی نوره :)

hala ke bahse "layout" too webloge nima daghe khastam tazakor bedam ke man in bakhshe link doonie shoma ro be soorate ajagh vajagh mibinam.

bebakhshid bakhshe "weblog dooni" ro ajagh vjagh mibinam.

برای طاها: آره یه چند روزیه که خودم هم اجق وجق می بینمش. البته با فایرفاکس. باIE امتحان کردم درست نشون میده. نمی دونم چش شده.

لهجه خودت نفهمیدنیه! دیگه به لهجه تکزاسی توهین نکنیا!!!

Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.