www.flickr.com

آفتابه خرج لحیم

دوشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۷

تگرگ وحشتناکی می آمد و جا دوچرخه ای ایستگاه قطار هم پر بود. دستم از سرما بی حس شده بود برای همین نگشتم جا پیدا کنم و دوچرخه را کنار یک درخت ول کردم رفتم. شب که برمی گشتیم نیما گفت الان روی دوچرخه ات قبض جریمه گذاشته اند! چند ثانیه ای طول کشید بفهمم شوخی کرده، قبلش داشتم فکر می کردم خب جریمه کنند، دستشان که به جایی بند نیست.
اما بند بود! شهرداری دوچرخه ام را برده بود. روی دوچرخه هایی هم که به درخت بسته شده بودند و امکان جابجایی شان نبود، اخطار چسبانده بودند که دوچرخه را فقط در جای مخصوص بگذارید. تازه تابلوهایی توجهم را جلب کرد که قبلا بی خیال از کنارشان رد شده بودم. آدرس پارکینگ شهرداری را داده بودند و اینکه برای پس گرفتن دوچرخه 26 یورو باید بدهید.
فکر کردم کل دوچرخه ام اینقدر نمی ارزد که بروم سراغش، اما آخر سر خورجین و قفلی که رویش جا مانده بود وسوسه ام کرد بروم ببینم چه خبر است. به رفتن اش می ارزید، جای خیلی باحالی بود. روی یک میز عکس دوچرخه ها را بر حسب تاریخ جابجایی گذاشته بودند. عکس دوچرخه ها مال همان جایی بود که آخرین بار پارک شده بودند. خلاصه عکس دوچرخه را پیدا کردم، زیرش یک شماره بود که باید به مسئول آنجا می گفتم. پرسید کلید داری، کلید را دادم و رفت دوچرخه را آورد. یک فرم داد پر کردم، کارت شناسایی دید و پول گرفت. سوار شدم و رفتم.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.