www.flickr.com

ترس از عکاسی به مثابه شلیک

یکشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۸

همیشه سختم است از آدم ها عکس بگیرم و البته به نظرم جالب ترین سوژه های عکاسی آدم ها هستند. بیست دقیقه باید در ایستگاه اتوبوس منتظر می ماندیم و طبق معمول رفتم توی نخ آدم ها. خانمی با کفش پاشنه بلند صورتی و یک دسته گل رز صورتی آن طرف تر نشسته بود و با موبایل اش بازی می کرد. صورتش معلوم نبود و تقریبا پشت اش به من بود. دوربین را در آوردم و از آن ترکیب صورتی عکس گرفتم. کمی بعد پسری ترک یا عرب یا بهتر است بگویم خاورمیانه ای به سراغ ام آمد و به انگلیسی گفت می تواند چیزی بپرسد؟ سوالش این بود که چرا بدون اجازه از آدم ها عکس می گیرم. می توانستم بگویم من از آن پرنده روی زمین عکس گرفتم نه از آدم ها. اما پرسیدم مطمئنی که باید اجازه بگیرم. گفت بله این انسانیت است و من دوست ندارم از من عکس بگیرند. گفتم مطمنن باشید از شما عکس نگرفتم. رفت پی کارش، اما ما را تا خانه درگیر بحث حریم خصوصی و اخلاق و این قضایا کرد. 
فکر کردم ماجرا را بنویسم و نظر شما را بدانم. به خصوص آنهایی که به طور حرفه ای عکاسی می کنند. آیا عکس گرفتن تجاوز به حریم خصوصی است؟ می توانستم از منظره ای عکس گرفته باشم و تصادفا آن آدم هم در عکس بوده باشد. یا حتی می توانستم وانمود کنم از منظره عکس می گیرم و از آن آدم عکس بگیرم. اصلا آیا حضور در یک مکان عمومی به منزله قبول این نیست که دیده می شوی و احیانا به هر نحوی ثبت می شوی؟ آیا حساسیت آن پسر با رنگ موی اش رابطه ای دارد؟ یعنی آیا ما شرقی ها بیشتر احساس عدم امنیت یا بهتر بگویم عدم امنیت اطلاعاتی می کنیم؟ 
بحث پیچیده ای است و می دانم مثل هر بحث دیگری در اخلاق عملی جواب روشنی برایش وجود ندارد. اما فکر کردن به آن از جنبه های مختلف جالب است. احتمالا باید چیزی به اسم اخلاق حریم خصوصی وجود داشته باشد، دارم دنبالش می گردم. 

22 نظرات:

ترس هم داره البته استریت فتو
اینجا رو ببین جالبه
http://www.simonhoegsberg.com/we_are_all_gonna_die/slider.html

برای زیستن: آره دیدم بودم اون عکس ها رو، خیلی خوبه کارش.

من فکر می‌کنم نمی‌شه قانون کلی برای این مورد تعیین کرد و کاملا بستگی به موقعیت داره. به شما یعنی عکاس و همین‌طور به «آن‌ها» یعنی سوژه‌های عکس.

از یک سو آدمی که در یک محیط عمومی قرار داره، خودش را در معرض دید دیگران قرار داده. یعنی می‌شه او را «دید». او در دوربین‌های امنیتی فروشگاه‌ها ثبت می‌شه و شکایتی نمی‌کنه. اما توسط چشم‌های آدم‌های خیابان هزاران بار دیده می‌شه و شکایتی نمی‌کنه. پس چرا باید به این‌که از طریق لنز دوربین شما دیده بشه شاکی باشد؟ شما که لنزتان را در منقطه‌ی خصوصی‌ای که او در حالت دیگر در آن خلوت و امنیت می‌داشت وارد نکرده‌اید.

اما از سوی دیگر می‌توان گفت که اگرچه او در معرض دید عموم است، اما لنز شما به او بیش از حد نزدیک می‌شود، او را از زمینه و محیط اطراف تفکیک می‌کند و به کمک این تفکیک کیفی‌هایی از او را ثبت و فاش می‌کند که ممکن است یک رهگذر عادی که او را می‌بیند متوجه آن‌ها نشود. به این ترتیب لنز شما وارد حریمی شده است که او به آن حساس است.

من فکر می‌کنم هیچ قانونی در این زمینه نمی‌توان گذاشت. من خودم این کار را می‌کنم:
عکس را طوری می‌گیرم که طرف متوجه نشود. اگر متوجه شد بهش میگویم و نشان‌اش می‌دهم که این عکس را از شما گرفته‌ام. پاکش کنم یا نگهش دارم؟

اگر متوجه نشد، عکس را برای خودم نگاه می‌دارم و به او هم چیزی نخواهم گفت. اما اگر احساس کنم «موقعیت» به گونه‌ای است که انتشار عکس ممکن است برای او خطرناک یا نامظلوب باشد عکس را جایی منتشر نمی‌کنم. این یک حس و قضاوت شخصی است و شاید دقیق نباشد، اما کار می‌کند.

فلیکر... این عکس‌های فیلکر :)

اصلاح شده:

من فکر می‌کنم نمی‌شه قانون کلی برای این مورد تعیین کرد و کاملا بستگی به موقعیت داره. به شما یعنی عکاس و همین‌طور به «آن‌ها» یعنی سوژه‌های عکس.

از یک سو آدمی که در یک محیط عمومی قرار داره، خودش را در معرض دید دیگران قرار داده. یعنی می‌شه او را «دید». او در دوربین‌های امنیتی فروشگاه‌ها ثبت می‌شه و شکایتی نمی‌کنه. او توسط چشم‌های آدم‌های خیابان هزاران بار دیده می‌شه و شکایتی نمی‌کنه. پس چرا باید به این‌که از طریق لنز دوربین شما دیده بشه شاکی باشد؟ شما که لنزتان را در منقطه‌ی خصوصی‌ای که او در حالت دیگر در آن خلوت و امنیت می‌داشت وارد نکرده‌اید.

اما از سوی دیگر می‌توان گفت که اگرچه او در معرض دید عموم است، اما لنز شما به او بیش از حد نزدیک می‌شود، او را از زمینه و محیط اطراف تفکیک می‌کند و به کمک این تفکیک کیفیت‌هایی از او را ثبت و فاش می‌کند که ممکن است یک رهگذر عادی که او را می‌بیند متوجه آن‌ها نشود. به این ترتیب لنز شما وارد حریمی شده است که او به آن حساس است.

من فکر می‌کنم هیچ قانونی در این زمینه نمی‌توان گذاشت. شخصا خودم این کار را می‌کنم:
اگر بتوانم عکس را طوری می‌گیرم که طرف متوجه نشود. اگر متوجه شد بهش میگویم و نشان‌اش می‌دهم که این عکس را از شما گرفته‌ام. پاکش کنم یا نگهش دارم؟

اگر متوجه نشد، عکس را برای خودم نگاه می‌دارم و به او هم چیزی نخواهم گفت. اما اگر احساس کنم «موقعیت» به گونه‌ای است که انتشار عکس ممکن است برای او خطرناک یا نامظلوب باشد عکس را جایی منتشر نمی‌کنم. این یک حس و قضاوت شخصی است و شاید دقیق نباشد، اما کار می‌کند.

اما فلیکر... این عکس‌های فیلکر :)

من نمی گیرم مگر با اجازه ی صریح.

I think you shouldn't care about people's sensitivity. Make sure if what you do is legal, that's all...-a friend

برای کمانگیر: در مورد اجازه صریح مشکلی که وجود دارد این است که سوژه از بین می رود و همه چیز مصنوعی می شود. مثلا طرف در حالت خاصی است و رفته مثلا به عالم هپروت، از آن جا باید درش بیاوری و بگویی اهای می شه ازت عکس بگیرم. فوقش با تو حال کند و بگوید بگیر. اما دیگر آن آدم قبلی نیست. شاید اجازه را باید بعد از عکاسی گرفت که آن هم معنی ندارد.

برای بامدادی: حق با توست واقعا نمی شود استانداردی وضع کرد و طبق آن جلو رفت. در واقع فکر میکنم بر اساس هر چارچوبی بخواهی تصمیم بگیری، حالت های حدی یقه ات را می گیرند. برای همین باید عمل گرایانه رفتار کرد، چیزی شبیه کاری که تو می کنی.

این رو آزاده تو گودر نوشته واسه این پست، فکر کردم بذارمش اینجا:

معمولا وقتی اجازه گرفته ام، طرف فکر کرده باید ژست بگیرد یااز حالت قبلی که برای من در آن لحظه مهم بوده، درآمده. طبیعی هم هست که متوجه دوربین بشوی و از حست دور شوی.
مدتی است که اگر طرف متوجه نشود، از اواجازه نمی گیرم تا حس عکس از بین نرود. ولی به همان نسبت به این نتیجه رسیده ام که بیشتر سراغ سوژه هایی غیر از " آدم" بروم..دلایلش زیاد و مفصل هست ولی شاید یکی از علت هایش همین درگیری ساده ای باشد که ممکن است قبل یا بعد از عکاسی به وجود بیاید و از آن مهم تر احترام به حوزه شخصی کسی که نمی داند و سوژه من شده.

من هر موقع می خواهم از آدمها عکس بگیرم٬ اول ازشان اجازه می گیرم. البته قبول دارم که این اجازه گرفتن٬ در ۹۹٪ مواقع اصالت و اوریجینال بودن عکس را از بین می برد ولی راستش حوصله‌ی درد سرهای احتمالی را٬ در صورت اجازه نگرفتن ندارم. مخصوصا در مورد بچه ها. اگر بگویند طرف پدوفایل است٬ حالا بیا و درستش کن.

موضوع جالبیو مطرح کردی...من فکر میکنم قضیه دایره امنیت آدمهاس، هرچی بزرگتر باشه حساسیت به این مسائل کمتره، تو ایران که این دایره خیلی کوچیکه ولی اینجا (هلند) بارها شده که من اومدم از یه سگی عکس بگیرم و زودی صاحبشم ژست گرفته:))مردم اینجا ازشون عکس بگیری خوشحالم میشن.

1-وقتی که ما تو محیط عمومی قرار می گیریم اصلا به این معنی نیست که اجازه ثبت حضورمون در اون محیط رو هم به بقیه بدیم.(برای همینه حداقل تو فرانسه هر جا دوربین هست - حتی دوربین های امنیتی و دزد گیر! - یک برچسب که اینجا تحت کنترل هست هم اجبارا باید بزنن.)
2-از نظر من که عکس برداری بدون اجازه از انسان ها کار غلطیه،اما برای نقد این کار شما اول باید معیار درست و غلط رو از دید خودتون بگید بعد در همون چارچوب بتونیم این موضوع رو نقد کنیم.

مشترک فیدتون هستم :) منتها نمیدونم از چه طریق :) مهم نیست، مهم اینه که الان بعد هرگزی خواستم کامنت بذارم وبا فیلتر بودن وبلاگتون مواجه شدم:)

یه چیزی شبیه این اتفاق توی ایران واسم افتاد!تو میدان نقش جهان اصفهان میخواستم ازیه درویش عکس بگیرم که در اومد گفت چرا اجازه نمیگیری ....
ذهنم تا مدتهادرگیر بود! فهمیدم همین حریم خصوصی خیلی مهمه.
سعی میکنم اگه از سوژه انسانی میخوام عکس بگیرم قبلش ازشون اجازه بگیرم. یا اگه سوژه آنی بود عکس میگیرم و بعد بهشون میگم چنین عکسی گرفتم.
ولی گاهی هم نمیشه. اون وقتهکه احتمالا تا مدتیبا خودمدرگیر هستم که آیااجازه انتشار عکس رو دارم یا نه؟؟

به نظر من عکس گرفتن از آدم ها وقتی توی فضای عمومی هستند نباید اشکالی داشته باشه، اما توی حریم خصوصی به نظرم اخلاقا ایراد داره که سرک کشید چه رسد به عکس گرفتن.

mesle har chize digeyee, be jameyee ke tush akkassy mikoni rabt dareh tu orupaye markazi-gharbi- shomali, aksbardari dar makanhaye omumi azadeh ve in hich rabti be enteshare oon nadareh, yani ghanone enteshar faghat dar morede tablighat matrahe, dar mored khabarresani va masayeli ke zir pushesh algemein Bildung hast, taghriban mahdudiati vojud nadareh,dar baghye mavared haghe suje bar daramad az oon aks matrah mishe. hala inke shoma ba ax gereftanetun ta che hadi mozaheme yek nafar mishid marbut mishe be shoma va oon shakhs, masalan zol zadan be ye nafar ham ba-ese narahatye ye shakhsi mishe ya hata komak kardan be kasy ke nemikhad behesh komak beshe(masalan ye ma-lul) ravabete ejtemayee zire hoghughe shahrvandy tarif mishe( dar alman BGB). va ghavanin shoghli ham jure digeyee tarif mishan
baraye daghightar dunestan behtareh tu mahale eghamtetet be anjoman akasan moraje koni.
rasty ye jur lenz ham hast ka ba zavie 90daraje aks migireh bara etminan mituni azoon estefadeh koni:-)

من هم در مورد این قضیه برایم سوالات زیادی مطرح است که شما و بقیه به خیلیهایشان اشاره کردید. البته با این تفاوت که اخلاق گرایی مد نظرم نیست و از دید آزادیهای فردی به آن نگاه می کنم که آزادی عکاس کی و کجا با آزادی سوژه تداخل پیدا می کند؟ البته تاکید می کنم اگر می گویم اخلاق گرایی را قبول ندارم در رابطه با یک جامعه آزاد صحبت می کنم که مثلا در آن حکومت برای یک نفر که سوژه عکس من بوده دردسر بی خودی ایجاد نمی کند، نه اینکه منظورم این باشد که حق عکس گرفتن من از جان دیگران مهم تر است.

من از افراد در فضای عمومی عکس نمی گیرم به این خاطر که در اجتماعی که در آن زندگی می کنم چنین کاری ممکن است هزینه های مالی، زمانی و حتی جانی برایم داشته باشد در نتیجه فعلا گربه ها در کوچه و خیابان و مناظر طبیعی خارج از شهر سوژه های معمولم هستند که در مورد دومی تا به حال با مشکلی موجه نشده ام اما در مورد اولی متلک و نگاههای عاقل اندر سفیه هزینه معمولش است، اما در کل عکس گرفتن از افراد در فضای عمومی را حق افراد دیگر می دانم البته بدون انجام افعالی که در یک جامعه متمدن خود جرم هستند مانند تعقیب و آزار...

یک سوال جالب هم اگراز دید اخلاقیات به این مساله نگاه شود می تواند این باشد که کیفیت و وضوح دوربینها که روز به به روز بیشتر می شود چه قدر در صورت مساله تاثیر دارد؟ مثلا عکسی که از یک مکان پرتردد و از نمای دور با یک دوربین 2 مگاپیکسل گرفته شده شاید حتی مورد اعتراض کسانی که گفته اند بدون اجازه افراد نباید از آنها عکس بگیریم هم نباشد چون سوژه جمعیت بوده و نه آن افراد و ضمنا آن افراد هم قابل شناسایی نیستند اما اگر یک دوربین 12 مگاپیکسلی حرفه ای بود چه؟


یا برعکسش با فرض اینکه آزادیم از افراد در فضای عمومی عکس بگیریم آیا حق مالکیت معنوی و انتشارش و بالطبع حقوق مادیش اگر ارزشی پیدا کرد به طور کامل متعلق به ماست؟

برای حسام: وقتی می گویم از نظر اخلاقی به مسئله نگاه کنیم، اصلا منظورم آن "اخلاقی" به معنای ارزش نیست. اخلاق یک چارچوب است که اعتبار آزادی های فردی هم می تواند یک رویکرد در آن باشد. در واقع اخلاق همان فلسفه عملی است. چراهایی است که بر زندگی روزمره و زیر سوال بردن همه آنها. وقتی می گویم اخلاق منظورم یک چنین چیزی است، نه ارزشی ایدئولوژیک که ممکن است آنچه مثلا عرف یا دین تجویز می کنند را به ذهن آورد.

خیلی ممنونم از حسن لطف شما سرکار خانم اقدمی عزیز

در ایران دو نکته آزار دهنده در ذهن عوام وجود دارد:
1- پروفسور فردی است که بعد از آنکه دکتری گرفته است در دوره پروفسورا ثبت نام کرده است و کلی درس خوانده و پروفسور شده. به بیان دیگر پروفسور فردی است که خیلی کار درست است.
2- برای تعریف از افراد، نیاز به سواد و مدرک نیست. اما برای انتقاد از عملکرد علمی آنها باید جایزه نوبل داشته باشی تا اجازه نقد داشته باشی.
دردناک است

در مورد مطلبی هم که فرموده بودید، در آینده نزدیک مطلبی خواهم نوشت. باز هم از حسن توجه شما ممنونم.

شاد باشید

برای بهرام شاکرین: بعد هم پرفسور تو ذهن ملت اونقدر بزرگه که نمی دونن کلی از همین استادهای خودمون عنوان شون پرفسور هست. مثلا خبر برکناری گلشنی رو می خوندم. هی نوشته بود مهدی گلشنی، اما یه جا گفته "پرفسور عبدالسلام". انگاری پرفسور فقط مخصوص خارجی ها و محمود حسابی است :)

:) یا شاید هم :(

به هر حال سر و کله زدن با این افراد اعصاب پولادی می خواهد.

Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.