www.flickr.com

تماشاخانه ی دهات ما

یکشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۸

این شهر کوچک ما سه تا سینما دارد. مطمئنم وقتی از اینجا بروم مهمترین چیزی که دلم برایش تنگ می شود یکی از این سینماهاست. سینما Kijkhuis که "تماشاخانه" ترجمه اش می کنم و فیلم های خوب و بد زیادی در آن دیده ام. وقتی وارد می شوی، دم در ورودی کسی نشسته بلیط می فروشد. اگر هم نباشد با شنیدن صدای بازشدن در می پرد پایین و دفترش را باز می کند، پول می گیرد و تعداد بلیط های فروخته شده را در آن می نویسد. دیگر بلیط و ته بلیطی در کار نیست. یک سالن صد نفره ی نقلی دارد و ته سالن درست کنار اتاق دم و دستگاه پخش فیلم یک بار هست برای فروختن نوشیدنی و هله هوله. وسط پخش فیلم یک استراحت ده دقیقه ای می دهد و ملت می روند چیزی از بار می خرند و دوباره می نشینند به دیدن فیلم. معمولا هم همان کسی که بلیط می فروشد، بار را می گرداند و فیلم هم پخش می کند.
رفته بودیم فیلم آنتی کرایست را ببینیم. ده شب وسط سرما و یخبندان فقط ما دو نفر مشتری تماشاخانه بودیم. ده دقیقه گذشت و حدودا شدیم ده نفر. سینماچی آمد و گفت خانم ها آقایان می خواهیم فیلم را شروع کنیم فقط سوال این است که دوست دارید وسطش استراحت بدهیم یا نه؟ ملت به استراحت رای دادند!
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.