www.flickr.com

زیر سایه پرده آهنین

دوشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۹

در یکی از این شب فیلم‌هایی که معمولا می‌رویم یک بار پسری وقتی فهمید ایرانی هستیم شروع کرد به پرسیدن چیزهایی که می‌خواست بداند. مهمترین سوال‌اش این بود که آیا شما حق خارج شدن از ایران را دارید؟ با حس بدی از اینکه چقدر آدم پرتی است، گفتم هنوز آنقدرها هم اوضاع‌مان خراب نشده که مثل کره شمالی باشیم. گفت این سوال را پرسیدم برای اینکه در آلمان شرقی به دنیا آمده‌ و بزرگ شده‌ام. ما نمی‌توانستیم از آنجا بیرون بیاییم.

در سفر به برلین حرف آن پسر آلمانی را کاملا فهمیدم. کمتر پیش آمده که در سفری اینقدر خودم را نزدیک به تاریخ احساس کنم. حوادث تاریخی که شهرها به توریست‌ها نشان می‌دهند معمولا مال چندصدسال قبل یا هزار و دوهزار سال قبل است. اما برلین حوادثی را از سر گذرانده که فقط مال همین بیست سال قبل بوده است. سایه دیوار هنوز روی شهر سنگینی می‌کند.

در شهر که می‌گشتیم مدام به دنبال نشانه‌ها بودیم. فکر می‌کردم این آدم‌ها آن موقع چه می‌کردند؟ حالا چه احساسی نسبت به توریست‌هایی دارند که می‌آیند با باقیمانده دیوار‌ برلین عکس می‌گیرند و تکه‌ای از آن را می‌خرند و سوغاتی می‌برند، برای اینکه بگویند ما هم کنار دیوار برلین بوده‌ایم. این آدم‌ها سی سال در پشت این دیوار زندگی کرده‌اند.

برلین اگر رفتید موزه دیوار را از دست ندهید. موزه در کنار "محل بازرسی چارلی" است که گذرگاه مرزی بین آلمان شرقی و غربی بوده است. بخش مهمی از موزه مربوط به همین ایستگاه بازرسی است. تاریخ شهر در دوران جنگ سرد روی دیوارهای این موزه همچنان زنده است.


5 نظرات:

سلام مریم خانم وبلاگ منو لینک میکنی توی وبت ؟ ممنون میشم ازتون

سلام مریم، گفتی شبهای فیلم اون خانه فیلمی که تو "دن هاخ " مرکز شهر هست منظورته ؟ بلاگتو میخونم و مشاهداتت برام در مجمو ع جالبن . موفق باشی

نه عزیز تو همین لایدنه- یکی دو تا از بچه ها هستن که تو خونه شون جمع می شیم فیلم می بینیم- یکی دیگه هم هست که مال دانشجوهای بین المللی لایدنه و تو ساختمون دانشجویان نمایش داده میشه- واسه همین جمع زدم :)

یه چیز که تو حسای دور و بر آزاردهنده است اینه که خودمون رو با مثال منفی یه ملت دیگه مثلا کره، چین یا اعراب یا ... باحال و خوب جلوه می دیم یا این که به این روش تصویر منفی رو به عقب هل می دیم و البته چون مهم نیس عقب کدوم وری باشه به راحتی از منفی بودن تصویر دیگران استفاده می کنیم. که خوب این البته همون کاریه که اگر مشابهش رو اروپایی ها یا یه ملت دیگر با ما بکنن معمولا دادمون رو درمیاره. دوم هم این که گمون می کنم این انتظار زیادیه از این که همه از بیرون مولفه های مختلف مشکلات قانونی ما رو بشناسن. مگر ما از ریز و درشت ایرادهای فرهنگی-قانونی دیگر کشورها خبر داریم؟ مگر اصلا در این مورد بایدی وجود داره؟ چه انتظاریه پس؟ اینو می فهمم که آدم از تصویر بدی که از خودش در ذهن دیگری هست حس بدی می کنه اما نه این که از خود فرد و از جهلش به یه موضوع این چنینی. اونم در وضعیتی که چیزهای زیادی در گذشته آلمان شرقی به وضعیت الان ما شباهت داشته و البته این چیزیه که در ادامه نوشته بیشتر حسش کرده ای.

به نقد و نظاره بنشینید ما را

Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.