www.flickr.com

دربان سفارت هلند

پنجشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۷

مددی، کارمند سفارت هلند بود. حتما هنوز هم هست. کارش چیزی شبیه دربانی بود، اما برای خودش کیا و بیایی داشت. چاق و قد بلند بود، با چشمانی ورقلنبیده و پف کرده و چشم و ابرو و موهایی روشن، انگار که مثلا نصف اش ایرانی نباشد. به مراجعین نوبت می داد، تکمیل بودن مدارک را چک می کرد و هزار جور سوال را با دقت و حوصله و در نهایت ادب جواب می داد. اما من در رفتارش تحقیر خاصی می دیدم، یا شاید هم دوست داشتم تحقیر ببینم. رفتاری از بالا به پایین نسبت به شهرستانی ها یا آنها که به ظاهرشان نمی آمد ثروتمند باشند و نسبت به آنها که ظاهرشان مذهبی می نمود- باطن هم که مشاهده پذیر نیست.
این روزها که خبر تجمع دانش آموزان و بسیجیان و ... را در مقابل سفارت هلند می خوانم، مدام یاد او می افتم. و اینکه نفرت، نفرت می آورد.

11 نظرات:

Salam,
I loved your observation of details.
I also couldn't help but to see this controlled bias he had, although he was terribly polite to everyone.

Unfortunately bias and hate is becoming more and more dominant particularly among us Iranians. The government makes it worse, for instance the hijab police has made people think it's ok to hate people based on whether they wear hijab or not, depending on which side they are on themselves...
It's getting suffocating!
( sorry that I can't write in Persian here)

منم این آقا رو دیدم ولی خوب اسمشو نمی دونستم. این آقا هم مثل چند دربان !! سفارت های دیگر که دیدم خیلی به کار و مقامش افتخار می کرد. البته واقعا با ادب و حوصله بود، اما جوابت رو وقتی می داد که تصمیم گرفته باشد. دقیقا انگار باید ارزیابی کنه که چقدر معطل نگهت داره تا جوابو بده.

من خیلی سرو کارم به این آقای مددی افتاد. هیچوقت یادم نمیره وقتی یه مادرو پسری که از شهرستان اومده بودن و هیچ انگلیسی بلد نبودم خواستم فرمشون رو پر کنم همچین با عصبانیت گفت که کسی حق نداره واسه اینا فرم پرکنه. هر چی اونا میگفتن شب جایی رو ندارن برن بمونن و باید برگردن. اون میگفت نمیدونم به من مربوط نیست. همچین دلم میخواست حالشو بگیرم.

یک بار که جلوی یک عالم آدم سر یک پیرزنی داد زد دلم میخواست می‌خواست می‌تونستم یک سیلی بهش بزنم.

مریم جان من تحقیر و نگاه از بالا به پایین او را عیان دیدم. آن چندباری که به سفارت خانه هلند رفتم، همیشه آن رفتار پراز نخوت و تحقیر را دیدم و رنج بردم از برخورد زشت او با پیرمرد و پیرزن های کم سواد.

به نظر من که خیلی هم اینجوری نبود. اگه بخوایم نسبی به قضیه نگاه کنم، باید بگم که خیلی خیلی از کارمندای مشابه خودش توی سفارتخانه های مشابهی که مشتری زیاد دارن بهتر بود.
به نظر من با توجه به شغلی که داشت و با اون همه آدم از خود راضی صبح تا ظهر لا اقل باید سرو کله میزد که یا فکر می کردن چون دارن میرن هلند دیگه متمدن ترین و با شعور ترین آدمهای دنیا هستن و بقیه بز هم نیستن یا دنبال دودره بازی بودن خیلی هم خوب برخورد می کرد.
گیر دادنش هم خیلی به تیپ و قیافه مردم ربطی نداشت ولی خوب به بعضی ها گیر میداد دیگه!! اتفاقا به بار که من اونجا بودم به یه خانومه که هم خیلی پولدار بود، هم خوش اخلاق، هم انگلیسی بلد گیر داده بود...
من هر وقت کارم با سفارت خونه های شلوغ بوده بیشتر از اینکه از برخورد بد دربون و کارمندهای ایرانی سفارت ناراحت بشم، از رفتار و نحوه برخورد هموطن های شریف حالم گرفته شده. به نظرم عمل عکس العمل میاره. به همین خاطر مشکل اصلی رو از اونها نمی بینم...

من تجربه سفارت سوییس را دارم. دربونش آدم بلند قد و خوش برخوردی است فکر کنم اسمش مقدم بود. ولی داخل سفارت 2 تا خانم ایرانی هستن که خیلی بد اخلاق و از خود راضی هستند. اکثر کسایی که مراجعه حضوری یا تلفنی داشتن از اونها ناراضی هستن. من فکر می کردم که این خانم ها کلی در سوییس زندگی کردند که اینقدر مغرورند، بعد از این آقا که دربون بود و خوش اخلاق پرسیدم این خانم ها چند سال سوییس بودن، اون هم گفت تا حالا پاشون هم به سوییس نرسیده! گفت خودم هم کشورهای دیگه رفتم ولی سوییس نرفتم. برام خیلی جالب بود که بدونم که کارمند ایرانی سفارت سوییس تا حالا سوییس نرفته باشه و فهمیدم که چرا این خانم ها با ایرانی ها بداخلاقند. چون باید ویزای سوییس هر روز بزن تو پاسپورت دیگران و خودشون حسرتش رو داشته باشن! مثل کارمند بانکی که باید حقوق چند میلیونی بده به یکی در حالی که خودش حقوق چند 100 هزارتومنی میگیره!

من هم یادمه این آقای مددی رو و قبول دارم نظرت رو در مورد تحقیر آمیز بودن رفتارش با یرخی. البته بعضی از مراجعین هم سر چیزهای واضحی چونه می زدن مثلا مدارکشون ناقص بود و اصرار می کردن که بعداً میاریم و این چیزها خیلی عصبانیش می کرد

این آقای مددی رو خیلی خوب توصیف کرده بودی ولی فکرکنم موهاش رو رنگ می کنه.به من هم بی دلیل گیرداد وچند نفررو هم که بعدازمن اومده بودند قبل از من فرستاد برای مصاحبه فکرکنم دلیلش سادگی ظاهر من بود.که فکرمی کرد من متمدن نیستم.وجالب اینکه اون روزکاملترین مدارک به گفته خودشون مدارک من بود.

من زیاد با این اقای مددی سر و کار دارم و میشه گفت تقریبا دوست هستیم. توصیف شما دقیق بود. البته به نظر من یکی از مودب ترین و با حوصله ترین دربانهای سفارتها است. گیر دادنش هم خیلی کم پیش میاد و فکر میکنم وقتهایی هست که دیگه خیلی فشار بهش وارد میشه. البته اون احساس برخورد از بالا را من هم احساس کردم. یه حسی هست که بروز نمیده ولی میشه تو نگاهش حس کرد

سلام عزیزان
مهم نیست که آقای مددی خوش تیپ هست یانه!!!مهم اینه که این آقا یک دربان است ووظیفه یک دربان دربانی است وبس.من الان چندین سال است که این موجود!!!را می شناسم.مشکل ازخودماست که فکرمیکنیم ما ازپشت کوه آمده ایم.اگرشما هم یک بار مانند من به مسئول ویزا که الان فکرکنم خانم روزییر است بگید دیگه جرات نمی کند که حتی به شما نگاه هم بکند.اما خانم های ایرنی...اونا هم خیلی بی نزاکت هستندواگربفهمند که شما انگلیسی یا هلندی بلدید..جرات برخورد بد با شمارانخواهند داشت.

Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.