از فکر تا عمل
سهشنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۵
چند وقت پیش نمونه ای از این پزشکیهای آلترناتیو در رادیو شنیدم و انگیزهای شد برای یک سری افکار پراکنده. مهمترینش این بود که به ما چه، بگذاریم مردم هرکاری خواستند بکنند. اصلا به ما چه که این همه سنگ علم را به سینه میزنیم. علم هم خودش یک مکتب است، اگر زیادی به آن بها دهیم دچار علمگرایی شدهایم که خودش یک جزماندیشی بسیار خطرناک است. دیدم انگار خیلی آنارشیست شدهام و کم کم دارم پیرو مکتب فایرآبند میشوم! اما از شوخی گذشته فکر کردم دیگر مثل قبل رگ گردنی نمیشوم وقتی نمونههای شبهعلم را دور و برم ببینم. بالاخره هرکسی حق دارد حرف بزند.
اما اشتباه میکردم، یعنی در مورد خودم اشتباه میکردم. هفته پیش که یکی از همکلاسیهای کلاس زبانم از دانشمندی گفت که کشف کرده آب کلمات را میفهمد، به این نتیجه رسیدم. اینکه فاصله فکر تا عمل خیلی زیاد است و پیمودنش به این سادگیها نیست. آن روز به شدت رفتم توی شکم آن بنده خدا، که این حرف علمی نیست و ... کلی هم غیرتی شده بودم.
حالا هرچقدر هم بگویم شبه عم به من چه ربطی دارد، خودم هم باور نمیکنم چه رسد به دیگران. به من چه که دینبلی میگوید عدد پی 3.15 است، به من چه که انرژی درمانی از اصطلاح تخصصی انرژی در فیزیک سوء استفاده میکند، به من چه که هومیوپاتی همان آبدرمانی است! برای همین است که هنوز هم کارهایی شبیه این به من پیشنهاد میشود، که بیا چیزی در مورد شبهعلم برایمان بنویس.
منتشر شده در 26 دی 85