www.flickr.com

بلندی‌های وودلند

شنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۲

آخرین روزی است که از این ایستگاه قطار که اسمش پسوند هیل (تپه) دارد بیرون می‌آیم و از سربالایی کوچه ای که آن هم اسم اش به تپه ختم می‌شود بالا می روم و وارد ساختمانی می شوم که بلندی های وودلند نام دارد. چه قدر این همه سربالایی را بالا و پایین کردیم در این سه سال و به مهمان‌های از خارج آمده پز ارتفاعش را دادیم که مثلا از محوطه ورودی ساختمان می‌شود شهر را دید و ساختمان‌های بلند بانک‌ها و مرکز اقتصادی لندن هر روز و هر شب جلوی چشم است! حالا انگار چه افتخاری است، ولی خب به هر حال جاذبه‌ی توریستی خانه بود!
 
اما بلندی‌های وودلند را وقتی سه سال پیش اجاره می‌کردیم، به خاطر آن روباهی بود که موقع تصمیم‌گیری بر سر توانایی پرداخت اجاره، با سنجابی به دندان از بین درختان پشت خانه رد شد. و سنجابی که روز اول وقتی آن پایین منتظر رسیدن بسته‌های پستی از هلند بودم، همه‌ی گلدان‌های جلوی خانه را دنبال خوراکی می‌گشت و از آن به بعد هر وقت که ته جیبم خوراکی داشتم در همان گلدان‌ها برایش غذا می‌گذاشتم.

بعدتر چیزهای جذاب‌تری هم درباره خانه کشف کردیم. پایین تپه، سرکوچه بیمارستانی از اوایل قرن بیست بوده که دهه هفتاد خرابش کرده‌اند. ساختمان ما، خوابگاه پرستاران آن بیمارستان بوده. کمتر از ده سال پیش ساختمان را بازسازی می‌کنند و به شکل یک مجموعه آپارتمان در می‌آورند. 

کوچک بود، صاحبخانه‌ی وسواسی و خسیسی هم داشت، اما حاشیه‌هایش آنقدر خاطره ساخت که خستگی هر روزه‌ی رسیدن به بالای تپه در تن مان نمانده باشد. 

Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.