1- در کنفرانسهای فلسفهی این حوالی (هلند و بلژیک را میدانم) رسم است که بعد از سخنرانی یکی از شرکتکنندهها چند دقیقه حرف می زند و نظر میدهد. در واقع این نظردهندهها از قبل انتخاب شدهاند، سخنرانی و ادبیاتش را خواندهاند و سوال میپرسند تا بحث باز شود و بقیه هم وارد بحث شوند. در کنفرانس "مفهوم طبیعت در علوم اجتماعی و طبیعی"، سخنرانی "طبیعت، محیط زیست و اخلاق" نصیب من شد. زیاد خوشحال نبودم که سخنرانیهای مربوط به پروژه ما را افرادی دیگری انتخاب کردهاند، اما بعد نظرم عوض شد. به خصوص اینکه همیشه علاقههای محیط زیستی داشتهام، اما هیچ وقت به طور جدی چیزی از فلسفه و اخلاق محیط زیست نخوانده بودم. طبق معمول به سراغ دانشنامه فلسفی استنفورد رفتم که خیلی سریع آدم را با ادبیات آن حوزه از فلسفه که نمی شناسد آشنا می کند و به سراغ منابع دیگر می فرستد.
2- اگر بخواهیم ردپای فلسفی رابطه انسان و طبیعت را دنبال کنیم، به حضرت ارسطو میرسیم که در رساله سیاست لطف کرده فرمودهاند :" طبیعت همه چیز را به طور ویژه برای انسان ساخته است." بعد هم جناب امانوئل کانت که در درسهای فلسفه اخلاق میفرمایند:"خشونت نسبت به یک سگ ممکن است شخصیت یک فرد را طوری تغییر دهد که تشویق شود همان خشونت را نسبت به انسان هم انجام دهد." همین ردپا را بگیرید تا فرانسیس بیکن و دکارت و بقیه آقایان فیلسوف که کم از این نظرات گهربار انسان-محور ندارند.
3- سوال اصلی فلسفه و اخلاق محیط زیست هم همین انسان-محوری است. این موضوع پذیرفته شدهای است که آلوده کردن و از بین بردن بخشهایی از محیط زیست و مصرف بیرویه منابع طبیعی از نظر اخلاقی قابل قبول نیست. اما چرا چنین رفتارهایی خوب نیستند، آیا صرفا به این دلیل که صدمه به محیط زیست نتایج بدی برای خود انسان در حال یا آینده دارد؟ همین رویکرد هم خودش انسان-محور است. فلسفه محیط زیست این فرض ها را زیر سوال می برد و به دنبال استدلال های عقلانی برای اصالت دادن به محیط زیست به جای انسان می گردد.
8 نظرات:
اخلاق محیط زیست شاخه فرعی مورد علاقه من هم هست، خوشحال شدم که در علاقه مندیم شریک پیدا کردم :)
این وبسایت را ببنید، منابع اینترنتی خوبی داره:
http://ethics.sandiego.edu/Applied/Environment/index.asp
و در تایید پاراگراف شماره سه شما که گفتید اخلاق محیط زیست انسان محوری را زیر سوال میبره، یادآوری این نکته جالبه که بحث اخلاق و فلسفه محیط زیست بعنوان یک رشته از اونجا بالا گرفت که در سال 1967 مقاله ای در مجله ساینس چاپ شد که فلسفه و جهانبینی مسیحی-یهودی را مسوول مشکلات محیط زیست میدونست. نویسنده با مقایسه دین های سامی که طبیعت را در خدمت انسان میدونند با دین های آسیای شرقی که انسان را بخشی از طبیعت میدونند نتیجه گیری میکنه که این جهانبینی حاکم بر دنیای غربه که مشکل ساز شده و پیشنهاد میکنه دنیای مسیحی باید جهان بینیش را در مورد طبیعت عوض کنه. بعد از اون نقدهای زیادی بر این مقاله نوشته شد و موجی برای فلسفیدن درباره محیط زیست راه افتاد.
اگر دست داد باز هم در این باره بنویسید.
نهایتا اصالت دادن به محیط زیست ممتنع است به نظرم
سلام
از رئوس این رویکرد انسان محور اینجا و آنجا چیزهایی شنیده ام. اما رویکرد «غیرانسان محور» اخلاق محیط زیست چه نوع رفتاری را با طبیعت درست می داند؟
برای مردی: خیلی ممنون از نکته جالبی که نوشتی
برای ناشناس: حق باشماست، یکی از ایرادهای من هم به سخنرانی آن کنفرانس همین بود
برای مانی ب : رویکرد غیر انسان محور به طور خیلی افراطی ای انسان رو حذف می کنه از تعریف محیط زیست. یعنی یا اکوسیستم محور هست یا جانور محور که خب در هر دو انسان وجود نداره و خب باز هم یک جوری از دید انسان است. باید بیشتر بخونم ببینم حرف حسابشون چیه، حتما می نویسم.
فیلتر شدی در ایران.
خب به نظر من همانطور که انقلاب کوپرنیکی زمین-مرکزی را ملغی کرد. انقلاب داروینی هم انسان-مرکزی را ملغی کرد. از نظر فرگشتی ما با دیگر گونه های حیات مرتبطیم. حیوانات برای ما خلق نشده اند و ما برای حیوانات خلق نشدیم؛ بلکه تنها همگی ما حاصل این فرآیند کور فرگشت نام هستیم. به نظر من درک این مساله به درک اخلاق محیط زیست کمک خواهد کرد. شاد باشید
در وبلاگستان فارسی هیچ مطلبی از فیلم زیتگاست ندیدم
zeitgeist
www.zeitgeistmovie.com
برای ناباور: کاملا قبول دارم حرف ات رو- اگه داروینیسم رو بپذیریم مجبوریم قبول کنیم که گونه ای در خدمت گونه دیگر نیست- اون وقت شاید اخلاق زیستی دیگه این همه مسئله نباشه
Do you have any idea? Click here and post a Comment