حنابندون و پاتختی سلطنتی
جمعه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۰
1- اینکه ملت بریتانیا و بیشتر از آنها ملت دنیا دوست دارند عروسی سلطنتی و حاشیه هایش را دنبال کنند بیشتر از اینکه به خاطر علاقه به خانواده سلطنتی باشد، برای شریک شدن در یک واقعه مشترک است. انگار میخواهند مثل جام جهانی مثلاً چیزی برای حرف زدن داشته باشند یا بتوانند بگویند من هم آنجا بودم و فلانی و بهمانی را دیدم. البته برای مردم بریتانیا ویلیام به خاطر مادرش دایانا شخصیت خاصی است. از همان موقع به دنیا آمدنش جلوی چشم مردم بوده است و همیشه خبرنگارها و عکاس ها دنبالش بودهاند و حتی از چهار دست و پا رفتنش فیلم گرفته اند. تصادف مادرش هم در محبوبیت بیشترش باید تأثیر داشته باشد. احتمالاً چارلز (پدر ویلیام و ولیعهد) هم تا بخواهد نوبت سلطنت اش شود (برای اینکه ملکه سن جنتی را دارد) میمیرد و ویلیام شاه بعدی خواهد بود. اما اینکه ملت این قضیه را دنبال میکنند بیشتر از اینکه طرف چه کسی باشد، چیزی شبیه آن دیوانگی است که ملت برای دیدن تک تک لحظات زندگی ترومن در فیلم «نمایش ترومن» داشتند. اینکه چه می پوشد، کجا میرود و چطور عاشق می شود.
2- ماه هاست که بی بی سی (داخل بریتانیا) ماجرا را پیگیری میکند و در چند هفته اخیر تمرکز بیشتری بر روی آن داشته است. همه چیز هم متمرکز بر روی این عروسی خاص نبود. در این مدت آنقدر مستند تاریخی در مورد خانواده سلطنتی پخش کردند که فکر کنم وظیفه شان در مورد معرفی فرهنگ بریتانیا را به خوبی انجام داده باشند! من خودم مشتری مستندهای تاریخی بی بی سی هستم. حالا اینکه بی بی سی فارسی هم رفته سراغ عروسی سلطنتی و ملت از دستش شاکی اند به هر حال جزئی از کارشان است. بقیه ی زبانها مثلاً عربی و روسی را هم دقیقاً همین صفحه را درست کردهاند و مطالب هم شبیه هم است. به هر حال اسم بی بی سی جهانی در آغاز کارش در سال 1932 «سرویس امپراطوری بی بی سی» بوده و هدفش پخش برنامه برای کشورهای انگلیسی زبان مستعمره برای معرفی فرهنگ و تاریخ بریتانیا بوده است. مشکل از آن بیخ است.
3- در این مستندهای بی بی سی چیزهای عجیب و غیرقابل درکی از رفتار مردم دیدم. مثلاً عروسی الیزابت (که هنوز ملکه نبوده آن موقع) و فیلیپ درست بعد پایان چنگ جهانی دوم بوده است که وضع اقتصادی خوب نبوده و همچنان جیره بندی داشتند. به خاطر جیره بندی شکر دخترهای استرالیایی شکر جمع کردهاند فرستاده اند که مبادا کیک عروسی سلطنتی لنگ بماند! یا مردم بریتانیا پول فرستاده اند برای اینکه لباس عروسی آبرومند باشد. این دیوانگی ها را اصلاً نمی فهمم. برای ما که در طول تاریخ چشم دیدن حاکمان خود را نداشتهایم غیرقابل درک است این مسخره بازیها. یا مثلاً موقع به دنیا آمدن ویلیام رفته بودند جلوی کاخ باکینگهام جمع شده بودند آواز میخواندند «پسره، پسره». حالا ما هم کم نداشتهایم ظاهراً؛ نگاه کنید ببینید مهستی برای به دنیا آمدن رضا پهلوی چه جفنگی خوانده است! میشود توجیه کرد که این مداحانه و سفارشی بوده و آن دیوانگی خودجوش مردمی است. کلاً نمیفهمم به هر حال.