جيب خودتونه
جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۳
می خواهم پیاده شوم. طبق معمول اگر چیزی نخوانم به حرف های دیگران گوش می دهم. دختری که پشتم نشسته از خانم کناری اش تشکر می کند و می گوید : "ببخشید تو رو خدا." – زن هم می گوید:" نه خوب برای هر کسی پیش می آد" از حرف هایشان می فهمم که دختر کیف پولش را جا گذاشته و انگار از زن بلیط گرفته است برای مترو. پیاده که می شوم صدای زن را می شنوم که می گوید: " دعا کن امام زمان ظهور کنه، اون وقت دیگه حتی به من هم نمی گی. خودت دست می کنی و از جیبم هر چی خواستی در می آری"
منتشرشده در وبلاگ قدیمی 2 بهمن 83
5 نظرات:
چه پیرزنی دست و دل بازی !
اما به جان خودم اون موقع دیگه نمیزاره کسی دست به جیبش بزنه :دی
یعنی چی اون وقت؟! یعنی اگر امام زمان بیاد دیگه دزدی رسما مجاز میشه؟!
اون خانم باور خودشو گفته. او به امام زمانی معتقده که چنین امنیتی را تامین کند. حالا اینکه اعتقاد زن ساده ای سالها بعد در وبلاگی به توسط حضرات اهل علم نقد شود را نمیفهمم. ما حرفهای تاکسی و خیابونو نقد میکنیم بدون اینکه فایده ای جز تمسخر عوام و تجدید و تشدید اطمینان از دانش خویشتن ، داشته باشد این کار.
برای arzikass: اینکه باورشو گفته حق با شماست. اما اینکه "توسط حضرات اهل علم نقد شود" بوی توهین می دهد. شاید بیشتر از آن که نقل صرفا یک گفتگو بوی توهین دهد. من هم به وجود چارچوب های باوری متفاوت معتقدم و قصدم توهین نبوده، اما کاملا به خواننده حق می دهم که توهین برداشت کند.
مریم جان متاسفم که از این عبارت بوی توهین شنیده اید. علی رغم اینکه به هیچ وجه قصدم آزردن شما نبوده (و اصلا چرا باید باشد؟)، اما اعتراف میکنم که قصدم نا عادلانه نشان دادن این نقد بوده . به هر حال دانش شما و آن زن یکسان نیست.
Do you have any idea? Click here and post a Comment