پسران خیابان پانیس پرنا
شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۷
خیلی که بچه بودم مثل همه دختربچه ها عاشق زن های جوان فیلم ها و سریال ها می شدم. مثلا آن همه مرد را در ارتش سری ول کرده بودم و از لیزا خوشم می آمد، البته همه خوششان می آمد. الان ترتیب زمانی درست یادم نیست، اما به نظرم زیاد هم تو نخ زن ها نبودم. سریالی نشان می داد همان حوالی به اسم "بو ژست" یا یک چیزی در همین مایه ها، داستان سه برادر بود که سرباز لژیونر بودند در یک پادگان صحرایی. عاشق "بو" شده بودم، الان چیز زیادی از قیافه اش یادم نیست اما شرط می بندم قیافه افتضاحی داشته است. حالا چرا اینقدر مطمئن ام؟ چون یکی از شاهکارهایم این بود که از دستیار درک خوشم می آمد و دو سه سال پش که دوباره یک قسمت از درک را دیدم فهمیدم چه گندی زده ام. دبیرستانی که بودم سریالی پخش شد به اسم "پسران خیابان پانیس پرنا" داستان فرمی بود و کشف نوترون. از یکی از دانشجوهای فرمی که به نظرم شخصیت اصلی سریال هم بود، به اسم "اتوره" خوشم می آمد.