کلر بری یر: ... موج اعتراضهای مذهبی برای بارزه و مخالفت با شاه به انگارههایی استناد میکند که به سیزده سدهی پیش باز میگردند و در عین حال خواستههایی در زمینهی عدالت اجتماعی و غیره را مطرح میکند که به نظر میرسد در راستای اندیشه یا کنشی ترقیخواهانه حرکت میکنند. نمی دانم شما در ایران موافق شدید که ماهیت این اعتراض عظیم مذهبی را تعیین و مشخص کنید یا نه؛ من که این کار را بسیار دشوار میبینم. خود ایرانیها در این دوپهلویی غوطهورند و سطوح متفاوتی از زبان، تعهد، بیان و غیره را دارند. میان کسی که میگوید « درود بر خمینی» و حقیقتا یک مذهبی بسیار مومن است و کسی که میگوید« درود بر خمینی، اما من آنقدرها مذهبی نیستم و خمینی فقط یک نماد است» و آن که میگوید:« من کم و بیش مذهبیام، خمینی را دوست دارم اما شریعتمداری را نیز به همان اندازه دوست دارم»، شریعتمدارییی که شخصیتی بسیار متفاوت است، میان دختری که چادر سر میکند تا به روشنی نشان دهد که یکی از مخالفان رژیم (شاه) است و دختر دیگری که نیمه لاییک- نیمه مسلمان است و حجاب ندارد اما اونیز میگوید:« من مسلمانام و درود بر خمینی» ... میان این آدمها سطحفکرهای متفاوتی وجود دارد. و با این حال، همه در یک زمان و با شور و حرارت فریاد میزنند «درود بر خمینی»، و آن سطحهای متفاوت از میان میرود.
پییر بلانشه: ... آیا روشنفکران همواره از (آیتالله) خمینی پیروی خواهند کرد؟ اگر بیستهزار نفر کشته شوند و ارتش واکنش نشان دهد، اگر جنگ داخلی روی دهد یا یک جمهوری اسلامی خودکامه بر سر کار آید، آن گاه این خطر وجود دارد که شاهد واگشتهایی غریب باشیم. برای مثال خواهند گفت که (آیتالله) خمینی جبهه ملی را وادار کرد که بر خلاف میلاش واکنش نشان دهد. یا بگویند (آیتالله) خمینی نخواست به خواستهی قشرهای میانی و روشنفکران برای سازش توجه کند. همه جور حرفهایی که هم درستاند هم نادرست.
میشل فوکو: ... جدا از مسائل مربوط به جانشینی بیدرنگ شاه، مسئلهی دیگری نیز دستکم به همان اندازه توجه مرا جلب کرده است: آیا این جنبش یکپارچه و واحد که به مدت یک سال مردم را در برابر مسلسلها برانگیخته است، قدرت آن را خواهد داشت که مرزهای خاص خود فراتر رود و پا را فراتر از آن چیزهایی بگذارد که مدتی بر آنها متکی بوه است؟ آیا این محدودهها و این تکیهگاهها به محض انجام خیزش، محو خواهند شد یا برعکس، ریشه خواهند دواند و تقویت خواهند شد؟
از «ایران: روح یک جهان بیروح»، گفتگویی میان میشل فوکو، کلر بری یر و پییر بلانشه که خبرنگار روزنامه لیبراسیون در ایران بودند و در سال 1979 کتابی به نام «ایران: انقلاب برای خدا» منتشر کردند.
پینوشت در مورد تیتر: در جایی از این گفتگو فوکو میگوید «همیشه از مارکس و افیون مردم نقل قول میآورند. اما جملهای که درست پیش از آن جمله وجود دارد و هرگز نقل نمیشود، می گوید مذهب روح یک جهان بیروح است».