1- در فلسفه بحث بزرگی وجود دارد درباره رابطه زبان و جهان که یک سرش در معناشناسی و معرفتشناسی است و آن سرش در متافیزیک. موضوع این بحث انواع نظریههای صدق است که سادهترین و متداولترین آن "نظریه مطابقت صدق" است، که میگوید یک گزاره درست است اگر و تنها اگر با واقعیتی در جهان متناظر باشد. مثلا گزاره "آب در صد درجه به جوش میآید" در جهانی که نقطه جوش آب در آن صد درجه باشد صادق است. البته این نظریه رابطه نزدیکی با رئالیسم متافیزیکی دارد، یعنی با داشتن یک رویکرد غیررئالیسی باید به کلی منکر چنین نظریه صدقی شد. اما در هر حال در آن نظام فکری هم باید یک نظریه صدق معرفی کرد. یعنی یک چارچوب فکری باید تکلیفاش را با رابطه زبان و جهان مشخص کند.
2- اگر کمی گل و گشاد و غیردقیق این ماجرا را نگاه کنیم، مثالهای دم دستی زیادی میشود برایش پیدا کرد. البته نمونه مورد علاقه من بیشتر به دلالت و مرجع مربوط است تا صدق، مثل اینکه وقتی از درخت و کوه و رود حرف میزنیم همه میدانیم به چه چیزی درجهان خارج ارجاع دادهایم. اگر من از امروز تصمیم بگیرم به جای درخت بگویم "ماه" با اینکه هر دوی آنها قرارداد هستند، اما معنای سخنانم مخدوش خواهند شد.
3-شبکههای اجتماعی اینترنتی و تناظر اسمها یا عکسها با کاربرهای این شبکهها، مثالی است که این روزها زیادبه آن فکر میکنم. در شبکههایی مثل فیس بوک، توییتر و فرندفید هر کاربر در بدو ورود یک اسم کاربری برای خود انتخاب میکند که بناست از آن پس با آن نام شناخته شود. بنابراین تناظری بین هر کاربر و اسم اش وجود دارد؛ البته این اسم لزوما همانی نیست که آن کاربر در دنیای غیرمجازی هم از آن استفاده میکند.
4- حالا تصور کنید وضعیتی شبیه آنچه این روزها مثلا در فیس بوک اتفاق افتاده است. کاربران به هر دلیلی، از مشکل شناسایی شدن گرفته تا اعلام همبستگی، نام کاربریشان را تغییر دادهاند. بعد میبینی شخص ناشناسی برایت کامنت گذاشته است و بعد از بررسی دوستان مشترک یا هر نشانه دیگری میفهمی یکی از دوستانت است. وضعیت بدتر زمانی است که کسی با این اسمهای عوضشده، تقاضای دوستی میفرستد و نمیدانی آشناست یا غریبه.
5- قبلتر اگر چنین یادداشتی مینوشتم تذکر نمیدادم، اما حالا مطمئنام که لازم است بگویم قصد ارزشگذاری و نفی یا تایید این کار را ندارم. تنها سعی میکنم تصویری از وضعیت موجود نشان دهم و البته همراه با یک هشدار. اگر من و تو میتوانیم اسممان را عوض کنیم، دیگرانی هم که شاید از ترس آنها این کار را میکنیم، میتوانند اسمشان را عوض کنند. و فضا نا امنتر و نا امنتر میشود.
3 نظرات:
این چه نوشتهی خوبیه مریم! من تازه الان دیدمش.
فکر می کنم منظورت باید این باشد که در دنیای مجازی نمی توان منطق مان را به کاربرد. وگرنه کدهای رایانه ای چیزی از مصداق در اختیار ما نمی گذارند. و همان گونه که گفته ای، هر عکس و نامی هم می تواند جعلی باشد.
به نظرم کسانی که نام خود را در سایت ها عوض می کنند یا برای امنیتی کردن خود است (که نیست)، یا شلوغ بازی های متعارف در سایت هاست.
فعلا که به سبب فیلتر شدن سایت ات من با یک چماق وارد خانه ات شده ام. حصاری که حکومت دورت کشیده باعث می شه من از پنجره وارد شوم. یک چیزی را شکسته ام که نمی دانم حرمت خانه ات بوده یا دیو حاکمیت.
این به مبارزه ای بدل شده با کدهای صفر و یک.
سلام. من امروز اينجا رسيدم و يادداشتهايت را ورق ميزدم و ميخواندم که رسيدم به اين يادداشت که کلي وسوسه ام کرد چيزي بنويسم. فکر نکنم هر نظريه ي فلسفي اي ضرورتا بايد دربارة صدق اظهار نظر کند تا بتواند کامل باشد. ميتوان در مورد صدق به redundancy باور داشت و مثلا مانند ويتگنشتاين دوم آن را کاملا از توضيح فلسفي حذف کرد (چندان دقيق ننوشتم چون فقط ميخواستم اشاره کنم و مطمئنا بهتر از من ميداني).
Do you have any idea? Click here and post a Comment