تماشای فوتبال، یک آیین جمعی
یکشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۹
هلندی ها ملت خوشحالی هستند. دنبال بهانه می گردند برای جشن و شادی و خب معمولا این بهانه لازم نیست خیلی هم بزرگ باشد. اصلا خیلی وقت ها بهانه هم نمی خواهند برای اینکه سر و شکل خودشان و در و دیوار ممکلت را نارنجی کنند و شاد باشند. نشانه هایش از دو سه هفته مانده به شروع جام جهانی در همه جا دیده می شد و با شروع مسابقه ها این هیجان بیشتر شد. به خصوص وقتی بازی های هلند را در کنارشان در خیابان و کافه های شهر دیدیم تجربه خوبی بود. هیجان آنها را دو سال پیش موقع جام ملت های اروپا هم شاهد بودیم. برای همین وقتی قبل از بازی شان با برزیل به قصد یک سفر دوهفته ای از هلند بیرون آمدیم، طرفدار برزیل شدم فقط برای اینکه شادی هلندی ها را از دست نداده باشم. بخیل ام خب!
دیروز وقتی بازی آلمان و آژانتین را در کنار آلمانی ها در برلین دیدیم، تلافی آن حسرت در آمد. آلمانی ها نه تنها خوب شادی می کنند، خوب هم فوتبال می بینند. به همه موقعیت ها واکنش های مناسب نشان می دادند. وقتی در بین آن چندصد برلینی بازی را می دیدم واقعا حس می کردم در استادیوم هستم. به نظر می رسید بازی واقعا برایشان مهم است.
اما هلندی ها فقط شادی می کنند و انگار بازی چندان برای شان مهم نیست. یعنی دور هم نوشیدنی می خورند، حرف می زنند و بازی می بینند. اگر بردند خوشحال می شوند، باختند هم باخته اند. به حریف تبریک می گویند و می روند پی کارشان. این را در جام ملت ها وقتی هلند به روسیه باخت شاهد بودم، که به چند نفر روس که در کافه بوند تبریک گفتند و رفتند.
اینهایی که گفتم مشاهده های شخصی است. قضاوت و ارزشی در کار نیست. تجربه است. کاش ما هم با تیم ملی مان چنین تجربه هایی داشتیم.
2 نظرات:
بعضي جاها واسه شادي بهونه ميخوان بعضي جاها بهونه واسه غم خوردن و غصهدار بودن!
توی ایران هم جدیدا یک خلاقیت هایی به خرج داده اند / مثلا توی بعضی از پارک ها مسابقات انتهای شب را روی پرده پخش می کنند و بعضی ها از مردم (تقریبا فقط آقایان) دورش جمع می شوند و یک فوتبالی نه با آن شور و هیجان و خلوص که باید بلکه یکم ساختگی و انتزاعی تماشا می کندد و اخرش تمام !
متاسفانه نه ما با تیم فوتبال ملی مان نه با خیلی چیزهای زندگی اجتماعی مشترکی که باید می داشتیم / خیلی حس ها و لحظات و خاطره ها را تجربه نکرده ایم !
Do you have any idea? Click here and post a Comment