کامنتی که برای آگاهی دیگران از یک موضوع یا یادآوری نکته اشتباه نوشته میشود، بهدردبخورترین نوع کامنت است. وقتی کسی در یک پست وبلاگی یا هر متن دیگری چیزی را اشتباه نوشته باشد، طبیعیترین و بهترین واکنش آگاه کردن او از آن اشتباه است. اما اگر سری به کامنتدونیهای مختلف از وبلاگها گرفته تا فیسبوک و گوگلریدر بزنید، میبینید این کامنتهای مفید معمولا چقدر عجیب نوشته میشوند. یعنی کسی که میخواهد اشتباهی را نشان دهد، با یک خروار معذرتخواهی و ببخشید منظور بدی ندارم و قصدم فقط اطلاعرسانی است، کامنتاش را شروع میکند.
این همه تاکید اضافی و دست و پاگیر نشان دهندهی ترس از سوءتفاهم است. تفاوت زبان نوشتار و گفتار و منتقل نشدن لحن نویسنده همیشه سوءتفاهمزاست. اما ترس اصلی به خاطر موضع ما در برابر برملا شدن اشتباهاتمان است. میترسیم در مقابل جمع اشتباه کنیم و بدتر از آن اشتباهمان نشان داده شود. برای همین وقتی هم قرار است موضوعی را به دیگری بگوییم یا خیلی ساده مثلا تنها یک لینک درباره آن مسئله برایش بفرستیم، تاکید میکنیم که قصد بدی نداریم و نمیخواهیم حالش را بگیریم.
حالا فرض کنیم کامنتگذار قصد و منظور بدی دارد، خب این قصد بد چه میتواند باشد؟ فوق فوقاش مچگیری است. فکر کنم اگر از اشتباه کردن نترسم، از نشان داده شدناش هم نخواهم ترسید. شاید در این شرایط مچگیری هم بیمعنا شود.
مرتبط: کامنتشناسی-یک
1 نظرات:
سلام. می خواستم بگویم زاویه ی بحث شما تا حدی یکنواخت است و به نظر من زاویه ی درستی نیست. واقعاً اهمیت ندارد کامنت را کی می گذارد و چی را چرا می گذارد (یعنی که آیا قصدش وقت کشی است یا به راه انداختن بحث جدی، می خواهد عقده خالی کند و مثلاً متلکی بپراند و اظهار وجود کند یا خودش را ناگزیر دیده است به حق یا ناحق ابراز مخالفت کرده سهو و غلط نویسنده ی پست را متذکر بشود، صرفاً سر این دارد بنویسد اه اه یا به به، آفرین یا خفه شو، دم تان گرم یا سرد یا دل ام خنک شد یا نشد ...).
مهم، همیشه، واکنش بعدی نویسنده ی پست است. لطفاً در نظر بگیرید که صرف وجود یک "کامنتینگ باکس" یعنی اعلام آزادبودن بی حد و حصر - همان طور که آزادی در خیال هست - خوانندگان در ابراز وجود و دیده شدن. دادن فرصت از سوی نویسنده ی بلاگ به دیگران برای این است که بفهمد خواننده ای وجود دارد و قدردان باشد و منتظر که بفهمد پست اش اثری داشته است یا خیر. کامنت گزار بنده است و بلاگر اربابی که این رابطه را به خوبی می فهمد. اگر بفهمد.
البته خوب است که گاهی دل به دل راه داشته باشد، که کامنت ها موافق باشند نه مخالف، خوش زبانی کنند نه بدزبانی، مرتبط باشند با موضوع پست نه بی ربط، متلک نباشند، ایراد بنی اسرائیلی نگیرند، بحث را به بن بست نکشانند، و با "مود" نویسنده ی بلاگ هم نوایی و هم دلی نشان داده باشند. اما واقعیت عوض نمی شود. به هرحال کامنت با یک جور روحیه ی آزادی مطلق و در یک اتمسفر فکری و روحی تعلیق و بی وزنی و بی نام و نشانی گذاشته می شود. این آزادی شاید به دردنخور باشد اما یک جور عجیبی محترم است.
در مقابل این بلاگر است که آغازنده است و مسئول، اوست که زیر نورافکن بلاگ خودش قرار دارد و فروتنانه ممنون است یا باید باشد حتا بابت کامنت های بد و بی ربط. طنین حرف اوست که باید مدام تکرار شود حتا از مسیر بیراهه ی مباحثه و دفاعیه و جواب به کامنت های عجیب و غریب. فرصت واقعی را بلاگر دارد تا ظرفیت وجود و حضور و تفکر و میل و برانگیختن را ایجاد کرده این همه را همان طور که هست و در همان حد که هست در نور نشان داده بلاگ نویسی را از این راه به پروژه ای جدی برای "همیشه و همگان" تبدیل کند.
افسون
Do you have any idea? Click here and post a Comment