سالهایی که نمی گذرند
چهارشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۷
نشسته ام دلم را خوش کرده ام که سال این ها نو شده و نه سال من. بعد نوروز که بشود باز خودم را گول می زنم که بابا هنوز سال 2009 است. و اینطوری صورت مسئله وحشت از گذر سالها را پاک می کنم.
| 1 نظر »

مراسم دفاع دکتری در هلند درست مثل عروسی است، با همان دنگ و فنگ ها و خوشی ها و نگرانی ها. این را در یکی دو ماه اخیر که درگیر دفاع بهناز بودم از نزدیک دیدم. پایان نامه که باید تقریبا دو ماه قبل از دفاع تحویل داده شود، بعد از آن دانشجو باید به فکر جزئیات برگزاری مراسم باشد. یکی از این جزئیات انتخاب دو نفر به عنوان Paranymph یا همان ساقدوش است. من و مریم، ساقدوش بهناز بودیم و چون هر دو مریم بودیم اسممان شده بود Maryamymph !