عین خارج
پنجشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۸
روزهایی که به دانشگاه خودم، آیندهون، نمی روم بساط درسم را بر می دارم می روم همین دهات خودمان در کتابخانه دانشگاه لایدن کار می کنم. معمولا هم می روم در اتاق کتابهای مرجع فلسفه می نشینم که اگر چیزی لازم داشتم دم دست باشد. برای امانت گرفتن کتاب در این کتابخانه هر کس که کارت دانشجویی یا کارت عضویت دارد می تواند وارد حساب اش کاربری اش شود، کتاب مورد نظرش را سفارش دهد و بعد از یک ساعت در میز امانت با نشان دادن کارت کتاب را از کتابدار تحویل بگیرد.
اما اخیرا این روند کمی تغییر کرده است و آن کتابدار را هم از ماجرا حذف کرده اند. بنابر ادعای کتابخانه، دانشگاه لایدن برای اولین بار در دنیا به روش سلف سرویس کتاب امانت می دهد. ماجرا این است که اگر کسی کتابی بخواهد به همان روش قبل در حساب کاربری کتابخانه آن را سفارش می دهد، بعد برای سفارش او یک کمد کوچک اختصاص می دهند و کتاب یا کتاب هایش را در آن می گذارند. بعد از یک ساعت کاربر می تواند در حساب اش شماره کمدی را که کتاب در آن گذاشته شده ببیند و با مراجعه به بخش کمدها که حالا مساحت زیادی را در کنار میز امانت اشغال کرده اند، کارت اش را از زیر بارکدخوان عبور دهد تا کمد مخصوص او باز شود. اگر کسی به هر دلیلی آن روز نتواند به کتابخانه برود، کتاب تا سه روز در کمد می ماند و بعد از آن دوباره به مخزن برمی گردد.
پی نوشت: همان طور که انتظار داشتم این اولین بار در دنیا بازارگرمی بود. اما من هم بد نوشتم، منظورشان سلف سرویس اش نبود، ارجاع این اولین ظاهراً به کمد هاست. بعد من که همیشه گفتهام اینجا دهاتی بیش نیست، از این چیزها هم ذوق زده میشویم.
10 نظرات:
:O, omran! yani manzooram avalin bare dar jahane, in sistem inja ham vojood dare, hatta sade tar, miri ketab ro az ghafase var midari, migirish zire dastgah, ghabzesho migiri va miay biroon. age PhD student ya karmande daneshgah bashi, in ettefagh har moghei az shabane rooz mitoone biofte, chon dar ketabkhoona ro ham mitooni baaz koni.
آره منم خواستم بگم اینجا هم ما دو جایی که بودیم اتوماتیک بوده. می تونستیم از قفسه برداری و
self checkout
کنی.
من بعضی وفتا که تنبلیام میشد تا کتابخونه مرکزی برم کتاب رو میگفتم از کتابخونه اصلی بیارن دانشکده ریاضی رو
hold
نگه دارن میرفتم میگرفتم.
ولی الان میگم شاید اینا که تو میگی خیلی مرجع هستند. چون اینجا مراجع رو اصلا نمیتونی بیاری بیرون.
طاها: پس همون طور که انتظار داشتم، بازارگرمی شون فقط واسه همین کمدها بوده که جدید گذاشتن
تو آیندهون هم می ری کتاب رو از قفسه بر میداری، اما یکی اونجا هست دم میز که برات اسکن می کنه
رویا: نه کتاب مرجع ها رو نمیشه آورد بیرون- و بقیه هم مخزن بسته است که باید رو کاتالوگ ببینی و سفارش بدی
البته لایدن یه بخش کتابهای قدیمی و خطی داره که خیلی خفن هستن و اونا رو هم طبیعتا امانت نمی دن- کلی کتاب قدیمی فارسی تو مایه های گلستان و اینا دارن
این «اولین بار در دنیا» مانند چیزهایی است که برای «اولین بار در دنیا» در ایران میسازند؟
دانشگاه تورنتو دست کم در این دهسالی که من توش هستم همینطور بوده. خودت میروی کتاب را از قفسههای کتابخانه برمیداری٬ کارتت را و کتاب را زیر بارکدخوان میگذاری و خلاص.
م: نه فکر کنم این اولین بار برمیگرده به سیستم کمد های که به هر سفارش اختصاص میدن- اما راست میگی کلا این ادبیات بوی عوام فریبی میده
مریم؟
تو جدی کتابخونه مرکزی آمستردام رو ندیدی؟ سلف سرویس؟
این همه دنگ و فنگ نداره که؟
تو آمستردام کتاب رو بر می داری می ری خودت دم دستگاه و بعد می ری خونه.
این همه هم مصیبت نداره.
فعلا
دانیال
چیکارش دارین بابا. گناه داره. حالا اومد یه تعریفی کرد همچین میان میگن مال ما بهتره که طرفو مجبور میکنن به پینوشت.
خیلی حال دادین بر و بچ، واسه پست های فلسفی و فلسفه علمی اینقدر کامنت نمی گیرم که واسه این جوزدگی م گرفتم :دی
ملت وقتی میان وبلاگ بخونن، نمیان درس بخونن که میان دور هم بخندن
خیلی عالیه، اما برای من که کتابخون حرفه ای نیستم، یه جورایی زیاده، می خوام بگم که حروم میشه یه همچین کتابخونه ای
Do you have any idea? Click here and post a Comment