وقتی جمعهام شنبه شد
سهشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۹
این پست وبلاگ "آدمهای خوب شهر" را درباره لباسهای "درست" که میخواندم، حسابی دلم گرفت. من هم اولین بار در جمعه بازار پارکینگ طبقاتی جمهوری دیده بودمشان. جمعه بازار از اول آنجا نبود، قبلش در پارکینگ ناصرخسرو بود و من و مامان خیلی از جمعهها مشتریاش بودیم. نزدیکمان بود و میرفتیم لای عتیقهها و دست دومها و خرت و پرتها غرق میشدیم، هی به هم میگفتیم اینو ببین چه خوبه، اونو ببین چه باحاله.
در مورد اجناس مصرفی هم همین که بالاخره همین شنبهبازار دهاتمان هست و همه چیز فقط زنجیرهای و سوپرمارکتی نیست خودش غنیمت است. شنبههایی که حالم خوب باشد و وقت داشته باشم میروم شنبهبازار که خیلی اسم عادی و آشنایی برایم شده. به همین خاطر وقتی یاد جمعه بازار افتادم و دیدم حتی اسماش هم برایم غریب است دلم بیشتر از همیشه برای مامان تنگ شد.